حال امروز موسیقی سنتی از زبان استاد ذکری...
  • قالب وبلاگ
  • ردیاب ارزان ماشین
  • جلو پنجره جک جی 5

  • تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آموزش سه تار به سبک استاد عبادی و آدرس mojtabazekri.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 18
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 3089
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

حال امروز موسیقی سنتی از زبان استاد ذکری...

خاطر آزرده میراث سبز            

در دل آزرده من خانه کرد

 

چون به فکرم یاد او اندیشه شد    

   خاطریی را ناگهان ویرانه کرد

 

هر زمان بهر نگاهش بی گمان   

    اشک چشمم در نگاهش ناله کرد

 

آخر ای شیرین تر از جانم بگو     

  زلف زیبای تو را او شانه کرد؟

 

تا بگفتم کارزارم زاریِ زاری بود 

    هر دو چشمم گریه مستانه کرد

 

من کنون تنها شدم بهر دلت     

     تا قیامت خاطری جانانه کرد

 

 کاش بودی تا ببینی نازنین      

      نیمه شب ها را فراغت چاره کرد

 

  با سه تار ذکری و افغان و درد     

   عشق ما را راهی غم خانه کرد

مجتبی ذکری

مجتبی ذکری:


هر چه دارم از لطف و عنایات اوست. "اوست اگر هست به ملک وجود" برکت نامی چون استاد "احمد عبادی" مرا بر آن داشت که معرف او برای کسانی که هنوز او را نمی شناسند باشم و توصیه می کنم برای همه آنهایی که دستی بر ساز دارند او را بیشتر بشناسند.

 امروز ما چه داریم؟ برای خودشناسی چه کرده ایم؟ جز اینکه آن را خراب کنیم و آن دگر را برنجانیم, پا روی دوش دیگری بگذاریم تا خودمان را نشان دهیم و بالا بکشیم! بگذریم, من نیز چون دیگران سه تار میزنم اما نه در این آسفته بازار برای دلم میزنم و برای کسانی که اهل دلند. محیط هنر بسیار محیط خطرناکی است هر کسی پا به این عرصه می گذارد (خصوصا موسیقی) باید فقط عاشق باشد و به دنبال مسائل دیگر نیاید بعضی ها تا چند صباحی ساز می زنند فکر می کنند که کافیست و دیگر استاد شده اند بعد به خاطر همین برداشت غلط به بیراهه می روند, دنبال شهرت, ثروت و... امروزه دو نفر را نمی توانی در کنار هم بنشانی تا ساز بزنند, هرکسی ادعایی دارد برای سرکوب کردن دگری دنبال فرضیه می گردد.

"استاد میرزا عی اکبر خرم" می فرمودند:"شما باید در کنار هم یک روح بشوید, از هم دیگر حس بگیرید تا ساز شما شنیدنی شود." خوب امروز آلبومی به بازار می آید که به رغم رعایت مسائل تکنیکی چنگی به دل نمی زند اصلا نوازنده ها هم دیگر را نمی بینند جدا جدا به استودیو می روند و ساز می زنند, خیلی از آن ها اصلا هم دیگر را نمی شناسند اینجور نوازندگی نمی تواند در دل مردم جا کند و آن آلبوم یک بار مصرف می شود. تقریبا هیچ کدام از هنرمندان امروزی حاضر نیستند در جمع به نفع دیگری کوتاه بیایند هر کسی می خواهد خودش را مطرح کند حتی به قیمت خراب کردن شخصیت دیگری. این چیزها آدم را به این فکر می اندازد که "برو برای خودت ساز بزن! با کسی کار نداشته باش اگر خوب زدی خودت لدت ببر و اگر بد زدی خودت به خودت بخند!" این چیزهاست که بزرگان موسیقی گوشه نشین می شوند و با هیچ چیز کار ندارند. روزی برای گرفتن مجوز کنسرت به مرکزی مراجعه کردم, مسئول آنجا بعد از گوش کردن "کاست ارسالی" با اینکه از نوازندگان سنتی بود به من گفت :"برو پاپ کار کن آهنگ پاپ بساز, الآن در این موقعیت کسی موسیقی سنتی گوش نمی کند." (البته من مخالف موسیقی پاپ نیستم و تخصص من کار دیگری است) با این توضیحات شما چه توقعی از کسی که موسیقی نمی داند دارید؟

این استاد . . . . . .             لاف عشق و گله از یار...

غم آن نیست که در آتش غم سوخته ایم

حسرت ما همه این است که کم سوخته ایم

به هر حال, موسیقی ما به اینجا کشیده شده است و سالها باید بگذرد تا دوباره به نقطه اول برگردد. بعد از درگذشت "استاد آرام" کم کم کارم فقط پرورش عده کمی هنرجو شدکه آن هم با عنایات دوستان قطع شد چندین سال به قولی من بودم و سازم و دیگر هیچ, تا به امروز به اصرار چند هنرجوی قدیمی از جمله جناب آقای محسن فرهادی بر آن شدم تا کلاس سه تاری دایر کنم شاید خدمتی کرده باشم.

امروز هر چه آموختم از استادانم, در اختیار هنرجویان می گذارم آماده ارائه شیوه نوینی در آموزش و کوک های کلاسیک سه تار و نواخت متمایز.

 

مجتبی ذکری اسفند 93  



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده : محسن فرهادی